Subscribe RSS

جای قدمهایت بر خاک کردستان خالیست...
بوی عطر کلامت بر دلهای بچه ها خالیست...

امروز شعرهای ماموستا هیمن هم حوصله سرائیدن ندارند...
کوهستانهای کردستان هم بی تو تنهایند...

طاق بستان قامتش خم شده....
اوباتو هم با گلهایش قهر کرده...


فرهاد دیگر تیشه بر نمیدارد...
شیرین هم دیگر عاشق نمیشود...


کاش بودی و...همه را با هم آشتی میدادی...
حتی بند 209 هم دلش برایت تنگ شده...

صدف آزاد، تقدیم به فرزاد کمانگر

1 comments to “به خواب ای گل، نه اینکه وقت خوابه، بخواب جونم که بیداری عذابه”

  1. فرهاد دیگر تیشه بر نمیدارد...
    شیرین هم دیگر عاشق نمیشود...

    چه تمثیل قشنگی استفاده کردی صدف جان
    روحشان شاد