Subscribe RSS

قلمي از قلمدان قاضي افتاد. شخصي که آنجا حضور داشت گفت: جناب قاضي کلنگ خود را برداريد.

قاضي خشمگين پاسخ داد: مردک اين قلم است نه کلنگ. تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسي؟


مرد گفت: هر چه هست باشد، تو خانه مرا با آن ويران کردي.


عبيد زاکاني

Category: | 0 Comments







Category: | 1 Comment


امروز در نشست خبری سخنگوی وزارت امور خارجه با خبرنگاران ، آقای مهمانپرست سوال نمود که آیا در کشورهای خارجی مجرمان و خیانتکاران به زندگی زناشویی را بنام حقوق بشر، در جامعه رها میکنند؟
در اینجا می خواهم خدمت ایشان و یا بهتر بگویم خدمت جناب خامنه ای "فرعون زمان" که رامین مهمان پرست و وزارت عریض و طویل امورخارجه تنها کارگزار سیاستهای این شخص میباشد،عرض کنم که در کشورهای متمدن هیچ کس را به دلیل خیانت به همسر سنگسار و یا اعدام نمی کنند.حال این مسئله که خانم سکینه آشتیانی در زمان حیات همسرش به او خیانت نکرده است نیز بماند.
مجازاتهای بربریت "اعدام و سنگسار" را متوقف کنید.

حسن فیروزآبادی صبح دوشنبه در بیست و پنجمین مراسم فارغ التحصیلی دانش آموختگان دانشگاه علوم انتظامی با اشاره به جریان اعتراضات سال ۸۸ اذعان داشت: جریان فتنه خارج از پیش بینی های لازم بود و فتنه ای که در کشور با تحرک دشمنان خارجی و با انگیزه های نفسانی و عنادجویانه در کشور ایجاد شد توسط نیروی انتظامی سرکوب شد! اینجا
این در حالی است که همزمان با سخنان سرلشگر فیروزآبادی در تهران، احمدی نژاد در نیویورک در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس مدعی است که مخالفین سیاسی ایشان هیچ محدودیتی برای فعالیت ندارند! اینجا

سیاست سرکوب و ارعاب در داخل و حاشا کردن و بر طبل دروغ کوبیدن دیرزمانی است که یکی از سیاستهای اصلی سران حکومت اسلامی گردیده است.باید احمدی نژاد جواب دهد پس چرا دانشجویان و کنشگران سیاسی و روزنامه نگاران و مردم عادی تنها به دلیل مخالفت سیاسی و زیر سوال بردن سیاستهای غلط دولت غاصب ایشان ، که مجید توکلی نمونه ای از این گونه افراد است به زندان افکنده می شوند؟
شایان ذکر است که مجید توکلی در تجمع روز دانشجو در دانشگاه اميرکبير بازداشت شده بود.تجمعی که قانونی بود و آقای توکلی به عنوان یکی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر مجاز در حضور در این تجمع می باشد. 

از سوی دیگر مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی: تشکیل اجتماعات و راه‏پیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.این درحالی است که سرکوب مردم در اعتراضات سال گذشته کاملا غیرقانونی بوده و با سخنان اخیر احمدی نژاد که مدعیست همه در ایران در چارچوب قانون می‌توانند به نقش آفرینی بپردازند، کاملا در تضاد می باشد.
در پایان حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح اظهار کرد: مهمترین ماموریت نیروی انتظامی دفاع از حقوق مظلومان و اجرای حدود الهی است! و امنیت در متون دینی تنها نسبت به معیشت در رتبه دوم قرار دارد.
سوای آن که تائید و اجرای حدود الهی در بین علمای دینی جای مناقشه فراوان است باید پرسید که آیا اجرای حدود الهی از وظایف نیروهای مسلح و نیروی انتظامی و نظامیان است؟

Category: | 2 Comments

در تاریخ ۳۰ آبان ماه ۸۷ حين عمليات تعريض جاده مسير شهرک حسن آباد- سنندج، ۵ قبر تاريخي کشف شدند.لازم به ذکر است که این خبر ابتدا در خبرگزاری مهر منعکس گردید اما بعد از چند دقیقه از روی این سایت حذف شد!



مسئولان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري کردستان طبق کارشناسي هاي اوليه، قدمت اين قبرها را ۳هزارسال تخمين زدند. در اين قبرستان كه مردگان به صورت چمباتمه‌اي دفن شده اند، اشيائي همچون نيزه هاي جنگي، دست بند مفرغي و کاسه هاي سفالي نيز کشف شده است. شاهدان عيني که در ساعات ابتدايي کشف اين گورها قادر به ديدن آنها شدند، اظهار مي دارند که يکي از اين قبرها مربوط به يک پادشاه مي باشد.
اين جسد به صورت سالم در يک تابوت قرار داده شده که لايه ي بيروني آن را سرب و ساروج و لايه ي داخلي آن طلاکاري شده است. طول اين تابوت دقيقاً به اندازه ي طول جسد مي باشد. در کنار سر اين جسد يک(يا دو) جعبه ي طلايي و با محتويات اشيايي از جنس طلا، در کنار آن يک نيزه و در روي سينه و ميانه ي بدن آن دو شيه، يکي به شکل ماهي و ديگري به شکل عقاب قرار دارند. روي اين دو صفحه کلماتي به زبان ميخي حک شده است. همچنين در پشت سر جسد و بر ديواره ي تابوت، تصويري حک شده ديده مي شود.
 نکته ي
قابل توجه در اين جسد، سالم بودن جسم است. اين جسد حتي به شيوه ي موميايي هاي کشف شده در پارچه ي قرار داده نشده و با اين وجود تمام نقاط آن کاملاً سالم مانده اند.
تصاوير مربوط به چهار جسد ديگر در تلويزيون محلي کردستان پخش شده،
اما تصوير مربوط به اين پادشاه تاکنون در تلويزيون ملی و شبکه ي محلي کردستان پخش نشده است.
به گفته ي مردم محلي، با توجه به اينکه سرقت آثار تاريخي
کردستان همواره از سوي بعضي مسئولين صورت گرفته است، اين نگراني وجود دارد که اين جسد نيز همچون موارد ديگر به سرقت برود.
قبرستان کشف شده در فاصله
۵۰۰ متري تپه باستاني زاگرس سنندج قرار دارد که در فهرست آثار ملي ثبت شده است.

تصاويري از موميايي بي نظير پيدا شده در منطقه حسن اباد سنندج

احتمال مي رود اين موميايي متعلق به "دياکو پادشاه ماد "مي باشد متاسفانه تا کنون هيچ گونه اطلاعي از سرنوشت اين موميايي در دست نيست.
دیاآکو که بود؟
دیاآکو را اولین پادشاه ایران مینمامند،گفته میشود او وقتی به پاد شاهی رسید شهر همدان (هگمتانه آنروزگار) را پایتخت خویش قرار داد.
وی دستور ساخت هفت دیوار تودرتو و استوار را در همدان داد که درون این دیوارها باغ و بیشه و بوستان فراوانی پدید آوردند.
این سازه شگفت‌انگیز پایتخت ایران آن روزگار بود.
دیاآکو ۵۳ سال پادشاهی کرد.
بنا به اظهار نظر شاهدان موميايي توسط يک هليکوپتر ناشناس به محل نامعل مي انتقال داده شده است.. سازمان ميراث فرهنگي در موزه فقط چند تکه استخوان را نشان عموم مردم داده اند و فقط به اين اکتفا کرده اند ولي تصاوير گرفته شده خلاف ان را نشان مي دهند
 تابوت پيدا شده تمام از طلا پوشيده شده بوده است.

Category: | 0 Comments

زماني كه با زمانه خويش نساختي

و با مسندنشينان و امربران ايشان كنار نيامدي

و آنچه را كه جاهلان مي‌گويند، جاهلانه بازنگفتي، 

لاجرم به تبعيد ابدي روح گرفتار خواهي شد- 

حتي اگر در كنج منزلي در شهري ساكن باشي؛

 و اگر بر نپذيرفتن پاي فشردي، 

آواره‌ات خواهند كرد،

 يا به زندانت خواهند انداخت

و به دارت خواهند كشيد.


آقای علیزاده کنسول سابق ایران در فنلاند، یکی از مدارک اثبات تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران را در اختیار رسانه های خارج از کشور قرار داده است.
این مدرک، نامه کمیته مرکزی نظارت بر انتخابات شورای نگهبان در روز ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ به کلیه سفارتهای جمهوری اسلامی ایران در سراسر دنیا می باشد که در آن ابلاغیه آمده است که از مصاحبه با مطبوعات پرهیز کرده و از اعلام نتایج خودداری نمائید.

Category: | 7 Comments


در مراسم امروز پرده برداری از منشور کوروش، به وضوح نیت و عصاره فکری احمدی نژاد که تا بحال نه در حفظ آثار باستانی این سرزمین  کوشیده(همچون آبگیری سد سیوند و سعی در تخریب آرمگاه کوروش) و نه کوچکترین علاقه ای به تاریخ و تمدن کهن و پیشینیان و بزرگان ایران دارد، همچون دم خروسی از جیبش به بیرون پریده.
بعد از کودتای انتخاباتی ریاست جمهوری سال گذشته و روی گردانی آشکار اقشار کثیری از مردم از نظام تمامیت خواه ولایت فقیه و همچنین دولت پوپولیستی احمدی نژاد که سعی در جذب اقشار مختلف مردم به هر شکل و وسیله ای داشته تا آنجا که از حساسیت منفی جامعه نسبت به خانواده هاشمی استفاده کرده و در انتخابات دوره نهم و دهم ریاست جمهوری با دادن شعارهای واهی مبارزه با باندهای قدرت و برملا کردن نام افراد ذی نفوذ در ثروت و قدرت ، سعی در تجمیع آراء مردم به نفع خود داشت،حال با شکست این سیاست بر روی یکی از نقاط حساس مردم ایران یعنی وطن پرستی و علاقه وافرشان به پادشاهان بزرگ ایران از جمله کوروش دست گذاشته و بر آن است تا با سر دادن شعارها ملی از بطن جامعه و ایرانیان خارج از کشور ، نیروهای تازه ای را بر گرد خود جمع نماید که البته این سیاست تزویر او هم همچون دیگر سیاستهای دروغینش می باشد.بر همه مردم ایران است که گول این مکر جدید احمدی نژاد و باند کودتا را نخوریم.

عکس از ایسنا

Category: | 0 Comments


آگاه سازی افراد مذهبی بر نادرست بودن بخشی و یا تمام کلیت باور مذهبی آنان مسیری است که در فضای مجازی و با توجه به پرمخاطب گردیدن سایتها و وبلاگ نویسی چندیست که دنبال میشود اما متاسفانه در این راه، بعضا" برخی وبلاگها و سایتهای مخالف دین و مذهب، به جای ارائه ادله شفاف و دلیل و برهانی روشن بر نادرست بودن تفکرات خرافی در مذهب،با استفاده از کلمات توهین آمیز، سعی در به سخره گرفتن و استهزاء و دادن دشنامهای بی فایده به اعتقادات دینی مردم دارند.
این واقعیت که این اعتقادات کاملا ناخواسته در طول ۱۴۰۰ سال، ذره ذره تار و پود زندگی و افکار بخش مذهبی و سنتی مردم ایران را تشکیل داده است نکته ایست که نباید از مد نظر دور نگه داشته شود که این خود راهی بسیار طولانی تری را در ایجاد یک دیالوگ مفید و همچنین به نتیجه رسیدن آن طلب می کند. 
مبرهن است که در جامعه ایران به دلیل بافت سنتی و عدم دسترسی آنان به فضای مجازی بدون فیلتر، قشر بسیاری از مردم که کماکان از دنیای مجازی بی بهره هستند شاید ناظر اینگونه جدلهای دین ستیزان با بی دینان در فضای مجازی نباشد پس اگر فضا را به همین فضای مجازی و جامعه بالاترین محدود نمائیم مشاهده میشود که در این کارزار که اکثریت مطلق را اعضای اپوزسیون مخالف رژیم تشکیل داده اند، چگونه دو گروه مذهبی و لامذهب رودرروی یکدیگر قرار گرفته اند و به قول معروف به دروازه خودی گل میزنند که این پرسه در دراز مدت اثرات سویی را میتواند بر آینده ایران زمین داشته باشد.
 اولین مورد قابل ذکر این می باشد که گروه اپوزسیون مخالف رژیم، به توافقی نانوشته بر جدایی دین از سیاست رسیده ایم و همه میدانیم که در آینده ایران، دین و اعتقادات مذهبی میبایست که در خانه ها مانده و جایی در سیاست خرد و کلان کشور نداشته باشد.پس از چه رو میباید این حساسیت های دینی در ذهن افراد مذهبی مخالف رژیم زنده نگه داشته شود؟
دومین ایراد وارده بر اینگونه برخوردهای توهین آمیز نسبت به اعتقادات افراد مذهبی، این میباشد که حساسیتهای این افراد به طوری تشدید می یابد که هر گونه استدلال منطقی را نیز از زاویه عاری بودن آن استدلال از واقعیت تلقی می نمایند.به دیگر سخن لامذهبیون با این روش ناکارآمد باعث ایجاد سرسختی بیشتر در قشر مذهبی شده و استدلالهای منطقی و صحیح در رد خرافات و دین را نیز همریف توهین و تمسخر قلمداد کرده و آنها را رد می کنند. و دلیل آن نیز این می باشد که از نظر روان شناختی مباحثه ، افراد بی دین قادر نبودند که اولین فاکتور در زمینه اثبات حرفهای خود که همان اعتماد سازی است را با مخاطب خود برقرار نمایند.
سومین زیان این گونه مباحث توهین آمیز از سوی بی دینان، از بین بردن کامل پتانسیل و ظرفیت آتی برای مباحثه می باشد چرا که از آغاز با شیوه ای غلط وارد بحث گردیده اند و باعث شده اند که قدمهای دوم و سوم و بعدی در همین آغاز از بین برود.
نکته قابل ذکر بعدی این می باشد که باعث ایجاد شکافی عمیق بین افراد می شود که اگر این نوع برخوردها بطور وسیع در سطح جامعه رخ دهد باعث رویارویی مردم با یکدیگر شده و این خود بهانه ای به دست روحانیون می دهد که مجددا برای ایجاد حکومتی اسلامی تلاش کنند و شاید در این مسیر به لطف بی دینان، سربازان تازه نفسی را هم در کنار خود از بطن جامعه همراه نمایند.
و نکته آخر این می باشد که شاید افراد خنثی در جامعه، به دلیل تمسخر و توهینهای افراد بی دین و حمله های صرفا مناقشه آمیز و دشنام آلود، مسیر خود را انتخاب کرده و بخاطر این که در استدلال افراد بی دین تمسخر زیادتری را مشاهده میکنند به صف دینمداران بگروند.
حکومت ولایت فقیه با باتوم و طناب دار دین را در مخ انسانها می کند بر ماست که با باتوم توهین و تمسخر بی دینی را تبلیغ نکنیم.

Category: | 4 Comments

فرم آمادگی عملیات استشهادی جهت مبارزه با اسرائیل از سوی سایت روحانیت مبارز
جالب این هست که دانشجویان پایین اطلاعیه اضافه کرده اند:biashahidsho.com 



   

با حجاب و بی حجاب دست در دست هم بدون بغض بدون کینه بدون بد بینی نسبت به همدیگه 

 
و در آخر چند سوال:چه کسی  مردم متعصب و زنان باحجاب ما را با زنان بی حجاب ما دشمن کرد؟چه کسی به امید پدرانمان برای داشتن ایرانی آباد و سرافراز خیانت کرد؟ چه کسی برای بدست آوردن قدرت و ثروت به مردم دروغ گفت و سپس به ریشمان خندید و گفت تقیه کردم؟
و چه کسی بهترین فرزندان این کشور را از همان روز اول کشت و هنوز هم این ماشین قتاله او از حرکت نایستاده است؟
جواب فقط ولایت فقیه و شخص خمینی و خامنه ای است

تاریخ تکرار میشود.دوباره از بالای پشت بامها بر انسانها سنگ پرانی میشود.
رجم زنان بازگشته اند.۳۱ سال است که باز گشته اند.
حتی برای کسانی همچون من که دین مدار نیستم و به این باورها اعتقادی ندارم تکرار تاریخ پر از شگفتی است.
  

مرتضی آقاتهرانی؛ معلم اخلاق دولت در کنار محمود احمدی‌‌نژاد


استاد اخلاق احمدی نژاد، حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی در حاشیه برگزاری راهپیمایی روز قدس در رابطه با وحدت در جامعه عنوان کرد: نظام از نماز برای ما مهمتر است و هیچ‌کس حق ندارد در برابر نظام بایستد!
 البته اینگونه اظهار نظرات در برابر تقدم سیاست بر دین، آن هم توسط زمامدارانی که ادعای صیانت از دین و اسلام و تشیع را در جهان بر دوش میکشند، تازگی ندارد.
در گذشته نیز خمینی در سخنانی بر تقدم سیاست و قدرت بر دین و مذهب تاکید ورزیده و عنوان کرده که اگر لازم باشد برای حفظ نظام ، توحید را نیز تعطیل میکند.
اما نکته قابل تامل در اظهارنظر اخیر استاد اخلاق احمدی نژاد در ارتباط با تقدم سیاست بر دین ،این می باشد که این سخنان از زبان کسی گفته میشود که نه آیت الله و نه مرجع تقلید است که بتواند به پشتوانه موقعیت و جایگاه مذهبی خود اینگونه درمسائل دینی دستیازی نماید.
اینگونه اظهار نظرات از سوی کسانی که بدینگونه برای حفظ نظام و یا به دیگر سخن، حفظ قدرت و ثروت در این مملکت، دست به هر کاری می زنند، بازگوکننده این واقعیت می باشد که اینان برای حفظ نظام و قدرتشان هرگونه دروغی را راست و هر گونه مصلحی را خائن و هر صدای معترضی را به دشمنان خیالیشان و یا سازمان مجاهدین خلق نسبت می دهند و با برپایی دادگاههای نمایشی، به زندانی کردن مخالفین و دلسوزان این آب و خاک کمر بسته اند.


Category: | 0 Comments


در صحرا میوه كم بود . خداوند یكی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر كس در روز تنها می تواند یك میوه بخورد .»
این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید .
مدتی بعد ،‌ آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت . اما هنوز هم مردم هر روز فقط یك میوه می خوردند و به دستوری كه پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود ، وفادار بودند .
 
اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده كنند . این فقط باعث می شد كه میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند . خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت :« بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت كنند .»
 
پیامبر با پیام تازه به شهر آمد . اما سنگسارش كردند ، چرا كه آن رسم قدیمی ، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد ...
 
كم كم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از كجا آ مده . اما نمی شد رسوم بسیار كهن را زیر سؤال برد ، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها كنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه می خواهند ، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهد . تنها كسانی كه خود را قدیس می دانستند ، به آیین قدیمی وفادار ماندند ...
 
اما در حقیقت ، آن ها نمی فهمیدند كه دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر كنند...!
 
از کتاب: "پدران، فرزندان، نوه ها" (پائولو کوئلیو)

Category: | 0 Comments


اسلامشان هم خودی و ناخودی دارد.به راحتی آب خوردن از حضور مسلمانی در مراسم احیاء جلوگیری میکنند و یا دعای کمیل و ندبه خواندن را لرزه ای بر پیکر پر از رعشه نظام تزویرشان می دانند.
به راستی اگر اکثریت مطلق! مردم ایران با شماست و دل در گرو اسلام شما دارند و با رهبر خودکامه تان، بیعت خونین بسته اند پس از چه رو آنقدر بر خود میلرزید که از حضور مخالف خود در مراسم شب قدر خواب از چشمانتان فراریست؟
این چه حکمتی است که با قداره کشانتان بر منزل افراد بست می نشینید که از حضور او در بین مردم طرفدار رژیمتان!، ممانعت به عمل آورید؟
آیا غیر از این است که خود میدانید که تمامی ادعاهایتان دروغی بیش نیست که حتی مرغ پخته هم از آن خنده اش می گیرد؟
مگر آقای کروبی چه میگوید به غیر از همان استقلال و آزادی و عدالتی که خمینی در ۳۱ سال قبل وعده اش را در پاریس به مردم ایران داده بود؟ایا از استقلال یافتن ایران از قید کشورهای کمونیستی نظیر چین و روسیه و ونزوئلا در هراسید؟و یا از عدالتی که قرار بود خمینی با آوردن نفت بر سر سفرهایمان به ما بدهد، در تضاد نشسته اید؟
و یا از برملا شدن بیشتر حقایق در نزد افکار عمومی خوف کرده اید؟
اگر ادعاهای جناب کروبی همگی دروغی بیش نیست پس چرا در این مدت نتوانسته اید خلافش را ثابت کنید؟زندان کهریزکی که ایشان بر ملا نمود دروغ بود و یا دخالت سپاه در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که سردار مشفق نیز بر این دخالت مهر تایید زد؟و یا کشتار و ضرب و شتم مردم بی گناه توسط نیروهای سرکوبگرتان در خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایران که هزاران هزار فیلم و عکس برای اثبات آن موجود است؟
این اسلام نیست که شما برای مردم ایران تجویز میکنید.این خودکامگی در لباس ملایی است.تحجرگرایی و بی سوادی مشتی ملا و سپاهی دنیادوست شکم پرور سیه چرده ی کریه منظر ریاکار و بازگشت به قرون وسطایی و یا دوران زنده بگور کردن و کشتارهای خونین در صحراهای سوزان عربستان ، فقط و فقط با عاریه گرفتن از نام اسلام است.

Category: | 4 Comments


مسير شماره 1
مسجد امام حسين ، ميدان امام حسين، خيابان انقلاب، دانشگاه تهران

مسير شماره 2

مسجد جامع ابوذر، ميدان ابوذر، خيابان ابوذر، خيابان شهيد برادران حسني (قلعه مرغي)، خيابان قزوين، خيابان كارگر، ميدان انقلاب، دانشگاه تهران.

مسير شماره 3

مسجد دار السلام، ميدان منيريه، خيابان وليعصر، خيابان انقلاب، دانشگاه تهران.

مسير شماره 4

مسجد امام زمان ، خيابان آزادي، تقاطع خيابان بهبودي، ميدان انقلاب، دانشگاه تهران

مسير شماره 5

مسجد حضرت ابوالفضل ، ميدان توحيد، خيابان توحيد، خيابان آزادي، ميدان انقلاب دانشگاه تهران.

مسير شماره 6

مسجد نور، ميدان جهاد، خيابان دكتر فاطمي، خيابان فلسطين، بلوار كشاورز، دانشگاه تهران.

مسير شماره 7

مسجد الجواد
، ميدان هفتم تير، خيابان كريم خان، ميدان وليعصر، بلوار كشاورزي، دانشگاه تهران.

ساعت شروع مراسم راهپيمايي 10:30 صبح خواهد بود. 

به نقل از خبرگزاری فارس (اینجا
 

یك روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را برپشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت كرد.
ملا نمی دانست كه خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمیاید. هر كاری كرد الاغ از پله پایین نیآمد. ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد. كه استراحت كند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین میپرد . دوباره به پشت بام رفت ، می خواست الاغ را ارام كند ولی دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود.
برگشت . بعد از مدتی متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده وپاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد.
 ملا نصر الدین گفت لعنت بر من كه نمی دانستم كه اگر خر به جایگاه رفیع وپست مهمی برسد هم آنجا را خراب می كند و هم خودش را می كشد.


Category: | 2 Comments


زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند... 
ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر...
مي تواند تنها يك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي...
براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج كني...
در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو ... 
او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي ... 
او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني...
او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد...
او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ...
او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر ..... .

«دکتر علي شريعتي»


Category: | 2 Comments



ترانه "مرا ببوس" یکی از پدیده های نادر در گستره هنر معاصر، بویژه موسیقی پاپ ایران است.این ترانه پیش از محبوب شدن، یکی از اشعار دفتر شعر «آسمان اشک» اثر شاعر و انقلابی جوانی به نام حیدر رقابی بود که توسط انتشارات امیرکبیر و به مدیریت عبدالرحیم جعفری، در اوایل شهریور ماه سال ۱۳۲۹ منتشر شده بود.حتی کودتای ۲۸ مرداد نیز شهرتی برای این ترانه ببار نیاورد.برای نخستین بار در سال ۱۳۳۵ این ترانه ، با آهنگی از مجید وفادار و با تاثیرپذیری از یک آهنگ یونانی، توسط "خاطره ی پروانه" از خوانندگان آن زمان اجرا و برای فیلم فارسی "اتهام" ، آماده پخش شد.این اجرای "مرا ببوس" عادی و فاقد انگیزه ای برای شهرت برق آسای آن بود.
به گفته همه اهل موسیقی که درباره این ترانه سخنی گفته اند ، تنها بازخوانی آن توسط "حسن گل نراقی" و بدون حضور آهنگساز آن یعنی "مجید وفادار" در رادیو ایران بود که زمینه را برای جاودانگی آن فراهم آورد.
فریدون مشیری ، شاعر بلند آوازه ایران، درباره ترانه "مرا ببوس" گفته است:در همه عالم کسی به یاد ندارد ، نغمه سرایی که یک ترانه بخواند؛ تنها با یک ترانه در همه عمر؛ و نامش اینگونه جاودانه بماند.
زیبایی سحرگون و حزن انگیز آوای "حسن گل نراقی"  در اجرای مرا ببوس ، باعث رشد شایعه ی ارتباط این ترانه با مسائل سیاسی روز آن زمان ، از جمله اعدام افسران توده ای شد.به گفته یکی از موسیقی دانان ایران، افکار عمومی معترض ، بار سنگین اعتراض خاموش علیه استبداد را بر دوش این ترانه گذاشتند.
ترانه ای که در ستایش عشق بود.


Category: | 2 Comments


به راحتی میتوان رد پای تفکرات مهدویت را بر روی سلاحهای جنگی ساخت سپاه مشاهده کرد.
در عکسهای زیر، جمع بندی دو کلمه «قیام» و «مهدی» و یا همان «قیام مهدی» ، بر روی موشکهای ساخت سپاه پاسداران را میتوان نمونه دیگری از این نوع تفکرات تندرویانه در سطح مقامات رده بالای مملکتی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برشمرد و متاسفانه این گروه بر طبق این نوع تفکرات، حق ویژه ای را برای خود در جهت کشتار انسانهای بیگناه تحت لوای اسلام و امام موعودشان قائلند.


 


Category: | 0 Comments


این پنج شنبه سالروز یکی از افسانه شده ترین وقایع در تاریخ یعنی کودتای 1953 در ایران است، که نخست وزیر وقت محمد مصدق را سرنگون کرد. همکاری سازمان سیا در آن واقعه مدتهاست که سیاستمداران آمریکائی را به عذر خواهی واداشته است و رژیم مذهبی ایران را به سرزنش و توبیخ.

اما مسئله این حکایتِ آشنا چیست؟ مسئله اش این است که در عالم واقعیت نقش سازمان سیا در سقوط محمد مصدق ناچیز بود. واقعیت این است که بزرگترین نقش در سقوط مصدق را جامعه روحانیت ایران ایفا کرد، و نبایستی به جمهوری اسلامی این اجازه داده شود تا گناه روحانیون را به راحتی پنهان کند.

داستان دراماتیکی که در آن امریکائیان بد طینت کودتائی بر علیه مصدق به راه میاندازند، یا همان «عملیات آژاکس» مشهور، آنقدر بی تامل بازگفته شده که به نوعی واقعیت تبدیل گشته است. انصاف بدهیم، لیست بازیگران این حکایت حیرت آور است، «کرمیت روزولت»، برآمده از یکی از مهمترین خانواده های عالم سیاست امریکا، به اوباش و اراذل پول میدهد که بر علیه مصدق از همه جا بیخبر اغتشاش به راه بیاندازند، از آنطرف ماموران امریکائی شاه سرگردان را قانع میکنند که به کشورش برگردد و تاج تختش را پس بگیرد، و در عین حال کمونیست های دو آتشه و اغتشاشگران ناسیونالیست هم از آمریکا پول گرفته اند تا در خیابانها تظاهرات به راه بیاندازند . ادامه داستان هم به این ترتیب است که آنوقت ایران که در ورطه غلطید و از بحرانی به بحران دیگر رفت، روزولت نظامیها را مجبور کرد که بر علیه خواست قلبی شان وارد معرکه بشوند و دولت کوتاه اما پر اهمیت دموکراتیک مصدق را به پایان برسانند.

اما این قصه بخش عمده ای از واقعیت آن چه که در این جریان اتفاق افتاده است را از چشم پنهان میکند. ایران در سال 1953 در دل یک بحران اقتصادی بود. با ملی شدن نفت توسط تهران، انگلیس نفت ایران را تحریم کرده بود، و فشار ناشی از آن بین متحدان دولت مصدق شکاف انداخته بود. طبقه متوسط، که نگران وضع مالی خودشان بودند آرام آرام از کنار مصدق پراکنده شده بودند. بازاریان از مقاومت سرسختانه مصدق در مقابل انگلیس نگران بودند. لایه های تحصیلکرده رفته رفته از تمایلات خود محورانهٔ مصدق احساس نگرانی میکردند، و زمانی که افسران نیروهای مسلح نیز شروع به صحبت از ناخشنودی خود از مصدق و دخالت در امور سیاسی کردند آنوقت شایعات در مورد کودتای نظامی در دهانها افتاد.

این تنها بخت نبود که از مصدق برگشته بود، بلکه گروههای زیادی از جامعه ایران هم وی را تنها گذاشته بود.

و البته در همین گیر و دار سازمان سیا در تلاش برای سرنگون کردن مصدق بود. سازمان سیا با شاه ایران، که طبق معمول قادر به تصمیم گیری نبود، و با نظامیان ایرانی تماس برقرار کرد، از جمله با ژنرال فضل الله زاهدی که یک افسر فرصت طلب بود وخود چشم طمع به نخست وزیر شدن داشت. روزولت نقشه ای کشیده بود که طبق آن شاه با یک «فرمان حکومتی» مصدق را برکنار میکرد؛ فرمانی که قرار بود پانزدهم آگوست به او رسانده شود، اما فرمانده ارتشی که قرار بود پیغام را به مصدق تحویل دهد خود دستگیر شد و آن نقشه به سرعت در هم ریخت.

و اینجاست که داستان یک چرخش پیدا میکند. با فاش شدن خبر نقشهٔ کودتا، شاه از ایران فرار کرد و زاهدی پنهان شد. اما آنچه حیرت انگیز است این است که مدارک سری امریکائی که در دهه اخیر قابل دسترس شده اند نشان میدهند که امریکا نقشه دومی برای استفاده در صورت شکست نقشه ابتدائی نداشت، و واشنگتن در حال آماده شدن برای قبول شکست بود. تلگرافهای وزارت امور خارجه و سازمان سیا حاوی اعلام شکست کامل برنامه های مخفی آنها بود.

اما درست در زمانی که امریکائی ها امیدهای خودشان را برباد رفته میدیدند و برای ترک صحنه آماده میشدند، ارتش و روحانیون با هم متحد شدند تا مصدق را سرنگون کنند. مراجع روحانی از آغاز نسبت به بحران ناشی از ملی گرائی مصدق ظنین و نگران بودند. روحانیت همیشه در مقابل تلاشهای سیاستمداران سکولار از قبیل مصدق برای مدرنیزه کردن کشور و برای ایجاد یک سیستم جمهوری و ایجاد آزادی های مدنی مقاومت کرده بود. ملا ها احترامی که شاه با وجود همه کم و کاستهایش برای مراجع و روحانیون قائل بود را عمیقا به افکار و برنامه های سکولار مصدق ترجیح میدادند.

بعد از ناکام ماندن کودتا، روحانیون بلند پایه در قم پشتیبانی تلویحی خود را از آیت الله کاشانی که سخنگوی مجلس بود اعلام کردند، و از طریق روابط خود با بازار و نفوذ جدی که بر توده مردم داشتند نقشی مرکزی در ایجاد تظاهراتی که تهران را در خود غرق کرد ایفا کردند. مصدق تنها شده بود، و پس از اینکه با تاثیر روحانیت تظاهرات خیابانی هم به نفع شاه عوض شد، آنوقت ارتش وارد قضیه شد و مصدق را برکنار کرد. و به این ترتیب تنها چند روز بعد از تلاش شکست خوردهٔ سازمان سیا، شاه در میان جشن و هلهله به ایران برگشت.

واقعیت این است که در طی این جریانات، روزولت و همدستانش توطئه گرش بیشتر نقش تماشاگرانی حیرت زده را بازی کردند تا عاملانی موفق. در حقیقت بزرگترین تاثیر روزولت بر تاریخ ایران این بود که روایتی پر شاخ و برگ و اغراق آمیز از ماجراجوئی های خود را بیش از بیست سال پس از آن کودتا منتشر کند. این حکایت پر خطا سپس تبدیل شد به مرجعی برای تحلیل آن وقایع تاریخی، و دستمایه ای برای تخیل عوام، اگرچه واقعیت این بود که واشنگتن در عمل با خامی خاصی در مواجهه با وقایع تهران عاجز مانده بود. پرزیدنت آیزنهاور وقتی حکایت جریان را از روزولت شنید گفت، «من گزارش پر شاخ و برگ روزولت را شنیدم، بیشتر به داستانهای یک رمان ارزان قیمت میمانست تا واقعیتهای تاریخی.»

سیاستمداران امریکائی علاقه خاصی به قبول تقصیر و عذر خواهی برای بدرفتاری های قدیمی دارند. اما حقیقت این است که مسئولیت خفه کردن امیدهای دموکراتیک مردم ایران در تابستان 1953 در درجه اول بر گردن همانهائیست که یک حرکت دموکراتیک دیگر را در تابستان 2009 نیز خفه کردند:‌ روحانیون. آنهایند که بایستی از مردم ایران عذر خواهی کنند.

نوشتهٔ ری تاکیه - Ray Takeyh
روزنامهٔ واشنگتن پست، چهارشنبه 18 آگوست 2010
ترجمه به فارسی توسط صادق رحیمی وبلاگ کالچراللاجیک

Category: | 0 Comments

داستاني در مورد اولين ديدار «امت فاکس»، نويسنده و فيلسوف معاصر، از  رستوران سلف سرويس؛ هنگامي که  براي نخستين بار به آمريکا رفت.
او که تا آن زمان، هرگز به چنين رستوراني نرفته بود در گوشه اي به انتظار نشست با اين نيت که از او پذيرايي شود. اما هرچه لحظات بيشتري سپري مي شد ناشکيبايي او از اينکه مي ديد پيشخدمتها کوچکترين توجهي به او ندارند، شدت گرفت. از همه بدتر اينکه مشاهده مي کرد کساني پس از او وارد شده بودند و در مقابل بشقاب هاي پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند. وي با ناراحتي به مردي که بر سر ميز مجاور نشسته بود، نزديک شد و گفت: «من حدود بيست دقيقه است که در اينجا نشسته ام بدون آنکه کسي کوچکترين توجهي به من نشان دهد. حالا مي بينم شما که پنج دقيقه پيش وارد شديد با بشقابي پر از غذا در مقابلتان اينجا نشسته ايد! موضوع چيست؟ مردم اين کشور چگونه پذيرايي مي شوند؟»
مرد با تعجب گفت:«ولي اينجا سلف سرويس است.» سپس به قسمت انتهايي رستوران جايي که غذاها به مقدار فراوان چيده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد: «به آنجا برويد، يک سيني برداريد و هر چه مي خواهيد، انتخاب کنيد، پول آن را بپردازيد، بعد اينجا بنشينيد و آن را ميل کنيد
امت فاکس، که قدري احساس حماقت مي کرد، دستورات مرد را پي گرفت. اما وقتي غذا را روي ميز گذاشت ناگهان به ذهنش رسيد که زندگي هم در حکم سلف سرويس است. همه نوع رخدادها، فرصتها، موقعيتها، شاديها، سرورها و غمها در برابر ما قرار دارد. در حالي که اغلب ما بي حرکت به صندلي خود چسبيده ايم و آن چنان محو اين هستيم که ديگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتي شده ايم که چرا او سهم بيشتري دارد؟ هرگز به ذهنمان نمي رسد خيلي ساده از جاي خود برخيزيم و ببينيم چه چيزهايي فراهم است، سپس آنچه مي خواهيم، برگزينيم. 

برگرفته از کتاب: «شما عظيم تر از آني هستيد که مي انديشيد»

Category: | 5 Comments

آيا دوست داريد رابطه‌اي از نوع عاشقانه با امام زمان داشته باشيد؟
البته فقط خانم‌ها حق برقراري چنين رابطه‌اي دارند، به خصوص خانم‌هاي دانشجو!

Category: | 0 Comments


Category: | 0 Comments

6_8905111039_L600
7_8905111039_L600
64789_282
128581_962
560238_orig

اگر می ترسید که در کنار مردم، بر علیه تمامیت خواهان ثروت و قدرت مبارزه نمایید حداقل در آغوش قاتلین مردم فرو نروید. یادمان نرود که این روزها مجالی است برای تشخیص سره از ناسره. 
خوشا ماندن در جمع هنرمندان دلاوری که شرافت را معنا بخشیدند و نان آغشته به خون ملت را به کفتاران قدرت وانهادند.همانانی که خود را از همین خس و خاشاک خواندند تا بمانند در کنار ملتی که از فشار درفش ظلم ظالمان ، کارد به استخوانشان رسیده است؛ تا با هم درد بکشند درد مشترک دوری از آزادی را.
و بدانند آنان که امروز برای لحظه ای بیشتر روی صحنه ماندن تن به هر ذلتی می دهند، که در فردای این کشور جائی ندارند. 

مادرت نیز، همان شبی که‌ تو رفتی، خواب پرستویی را دیده‌ بود، که‌ از دامانش به‌ سوی کوه پر کشید. از آن روز به‌ دلش برات شده‌ بود، که‌ فرزند همیشه‌ مسافرش، فرزند همیشه‌ بی قرارش، قصد سفری دور دارد، سفری که‌ بازگشتی به‌ همراه ندارد 
شیرکو جهانی : فعال حقوق بشر: مقدمه‌:

این یک متن پخش نشده‌، و در اصل یک سوگنامه‌ از فعال حقوق بشر و معلم اعدام شده‌ کرد، فرزاد کمانگر است. من و فرزاد برای اولین بار، حدودآ در سالهای 2004 ، 2005 از طریق اینترنت همدیگر را شناخته‌ بودیم. در آن زمان نام رمزی اش سیامند بود. همان نامی که‌ برای نوشته‌های ادبی خود نیز به‌ کار میبرد. ما همدیگر را فقط یکبار در مهاباد ملاقات کرده‌ بودیم، در حالیکه‌ برای دیدار برادر چریکش " شیرزاد کمانگر" که‌ اکنون نیز در کوههای سربلند کردستان برای آزادی اش مبارزه‌ میکند، به‌ طرف کوههای شهر سلماس رفته‌ بود و در راه بازگشت با کوله‌باری از خاطرات و سخنهای شیرین و انقلابی به‌ منزل من آمد. بعد از آن که‌ به‌ کامیاران بازگشت، رابطه‌مان از طریق اینترنت همچنان ادامه‌ داشت و چند نفر دیگر از جوانان منطقه‌ را نیز به‌ من شناساند. او به‌ عنوان یکی از اعضای فعال سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، اخبار زیادی را درباره‌ موارد نقض حقوق بشر در کامیاران، اورامان، کرمانشاه و دیگر مناطق میفرستاد. پس از دستگیری نیز از طریق تلفن با یکدیگر تماس داشتیم. اولین نامه‌ای که‌ برای من خواند و از من خواست که‌ در سایتها با نام رمزی " ریبین مامو زاگروس" پخش کنم، متنی بود با عنوان " بازگشت پرستوها" ( که‌ در ذیل می آید). فرزاد این متن را برای یکی از دوستانش به‌ نام " هورام ژیان" نوشته‌ است. هورام یکی از دوستان کامیارانی اش بود که‌ در کرمانشاه به‌ عنوان کارگر شیرینی پزی کار میکرد. قبل از اینکه‌ به‌ صفوف گریلاهای کرد بپیوندد، تحت فشار اطلاعات کرمانشاه بود و در آن زمان نیز ( یعنی قبل از دستگیری خودش) خبر فشارهای وارده‌ بر او و چند نفر دیگر را برایم فرستاده‌ بود. بعدها هورام به‌ قندیل پیوست و از آنجا نیز راهی کوههای شاهو شد. از شاهو نیز برای فعالیت سیاسی و مخفیانه‌ به‌ شهرهای جوانرود و پاوه‌ و کرمانشاه و کامیاران رفته‌ بود که‌ آخرین بار در 2008/1/5، در حالیکه‌ میخواست دوباره‌ به‌ کوههای شاهو بازگردد، نیروهای رژیم از هویت وی مطلع شده‌ و در یک بازرسی در جاده‌ مابین شهرهای کامیاران و روانسر، قصد دستگیری او را میکنند که‌ نهایتآ هورام به‌ دفاع مسلحانه‌ پرداخته‌ و در این درگیری دفاعی چند نفر از متهاجمین به‌ قتل میرسند. در همین درگیری هورام خود نیز زخمی و دستگیر شده‌ و فورآ وی را به‌ اطلاعات کرمانشاه میبرند. فرزاد گفت که‌ شنیده‌ است که‌ هورام را به‌ سختی شکنجه‌ کرده‌ و خانواده‌ خواهرش را نیز از کوچک و بزرگ دستگیر کرده‌اند و حتی خواهرزاده‌ کوچکش را نیز به‌ شت ضرب و شتم نموده‌اند. همان شب در مقابل چشمان خواهر دستگیر شده‌اش، هورام زخمی را شکنجه‌ و گلوله‌باران میکنند. فرزاد که‌ از دوستان نزدیک هورام بود، برایم تعریف کرد که‌ آنان به‌ یکدیگر قول داده‌ بودند که‌ ( هر کدام به‌ شیوه‌ خود) راه آزادی را در پیش گرفته‌ و اگر در این راه هر کدامشان زودتر جان خود را از دست بدهد، دیگری با اراده‌ای محکم تر مبارزه‌ را تداوم بخشد. آنان به‌ یکدیگر قول داده‌ بودند که‌ مرگشان را با لبخند پیشوازی کرده‌، آن را سفری به‌ سوی اوج بپنداشته‌ و صرفآ یک جمله‌ بگویند: سفر خوش رفیق !
فرزاد کمانگر در زمانی که‌ این متن را تلفنی برای من از زندان رجایی شهر کرج میخواند، به‌ دلیل شرایط سخت زندان و حساسیت پرونده‌ خود و دوستانش، نمیتوانست که‌ آن را با نام خودش منتشر کند. لذا از من خواسته‌ بود که‌ با نام مستعار " ریبین مامو زاگرس" در سایتها منتشر کنم. توضیح دیگر اینکه‌ "ریبین" نام مستعار " ناصر قادر زاده‌" یکی از گریلاهای شهید پ ک ک است که‌ اهل شهرستان مهاباد بود و همچنین مامو نیز نام مستعار یک گریلای شهید دیگر است به‌ نام " عاکف مامۆ زاگرۆس" از اهالی شهر بوکان. فرزاد که‌ این دو شخص را مانند بسیاری از مبارزین دیگر راه آزادی بسیار دوست داشت و از ترکیب این دو نام، نام مستعار " ڕیبین مامۆ" را ساخته‌ بود و حتی نام برادرزاده‌اش را نیز پس از تولد " ریبین " گذاشته‌ بود.
این متن را در سال 2008 در چند سایت از جمله‌ سایتهای روژهلات و هه‌لویست با همان نام مستعار فوق پخش کرده‌ بودم. در آن زمان دوست گرامیم " خلیل غزالی" که‌ مسئول سایت هلویست میباشد را نیز، به‌ دلیل اطمینانی که‌ به‌ او داشتم از این موضوع مطلع کرده‌ بودم که‌ این سوگنامه‌ از آن فرزاد کمانگر است و اگر یک روز لازم شود این موضوع را آشکار خواهم کرد. متاسفانه‌ این روز تلخ نیز پس از اعلام خبر اعدامش فرا رسید.
متن سوگنامه‌ فرزاد را در زیر میتوانید بخوانید:

" بازگشت پرستوها "
- به‌ شهید هورام و همه‌ آرزوهای سبزش -
ای برادر، ای همرزم، ای همخون، وقتی به‌ ماه رسیدی، تاریخ قتل عام گلها را بنویس.
ساده‌ و پاک به‌ مانند زادگاهت " شاهینی " * رنگ صداقت بر چهره‌ داشتی. هنوز درد و رنج سالهای یتیمی و کارگری را به‌ امانت نگه‌ داشته‌ بودی، آن زمان که‌ کارگر کارگاههای شیرینی پزی کرمانشاه بودی، وهر عید شادی و شیرینی را مهمان سفره‌های مردم میکردی. و چه‌ قدر آرزو داشتی که‌، مژده‌ نان بودی " برای سفره‌های‌ خالی از نان مردمت". لبخندی بر لب داشتی و همیشه‌ بی قرار رفتن. همیشه‌ از حرکت، از سفر میگفتی...
آنگونه‌ که‌ باید تو را نشناختم، یعنی، فرصت ندادی تا‌ بشناسمت. آنقدر نیامده‌ عزم رفتن کردی،، که‌ هنوز حسرت یک دیدار سیر، بر دلم مانده‌ است... عاشق آتش نوروز و پرواز پرستوها بودی. هر سال ، نوروز را، بر فراز کوه مقابل زادگاهت، می ایستادی و، آتشهای کوچک خانه‌های مردم را، به‌ نظاره‌ مینشستی... و آرزو میکردی که‌ سال بعد، همه‌ آتشها را برای نوروز یکی میکردی. و آنگاه که‌ پرواز پرستوها را هم در آسمان میدیدی، چنان مشتاقانه‌ آسمان را مینگریستی، گویا این آخرین پرواز پرستوهاست، که‌ گویا فردایی برای پرواز نیست. هر بهار چشم به‌ راه بازگشتشان میماندی و، هر پاییز با کوچشان غمگین میشدی.
از پرستوها سفر و حرکت، و از آتش زنده‌ بودن و بخشندگی را آموخته‌ بودی... و یک روز پاییز، همراه با کوچ پرستوها، تو نیز راه کوهستان و " حیاتی آزاد " ** را برگزیدی...
میدانستی برای رسیدن به‌ اوج، به‌ ستیخ، برای رسیدن به‌ قندیل، باید از شاهوها گذشت...
و مادرت... و مادرت نیز، همان شبی که‌ تو رفتی، خواب پرستویی را دیده‌ بود، که‌ از دامانش به‌ سوی کوه پر کشید. از آن روز به‌ دلش برات شده‌ بود، که‌ فرزند همیشه‌ مسافرش، فرزند همیشه‌ بی قرارش، قصد سفری دور دارد، سفری که‌ بازگشتی به‌ همراه ندارد. از آن غروب پاییزی به‌ بعد، مادرت هر روز به‌ جای چشم دوختن به‌ جاده‌ و انتظار مسافری که‌ راه پر پیچ و خم روستا را بپیماید، به‌ شاهوی سفیدپوش چشم میدوزد، و منتظر بازگشت پرستوها میماند...
هنوز معصومیت رنج دوران کودکی و کارگری را بر چهره‌ داشتی، که‌ بر سفیدی برف زدی. بر سفیدی برف، ردی سرخ از خودت تا پای کوه به‌ یادگار گذاشتی، ردی و راهی، که‌ هیچ چیز پاکش نمیکند. هنوز هزاران ناگفته‌ داشتی، که‌ تن را گریبانه‌ به‌ قطعه‌ای از خاک وطن سپردی، گمنام گمنام همانند سرزمینت، که‌ بر هیچ اطلسی نقش نبسته‌، و اما هست...
سرباز گمنام وطن، هنوز هزاران غنچه‌ نشکفته‌ لبخند بر لب و دل داشتی، حسرت شکفتن را بر دل خواهران و مادرت بر جا گذاشتی، هنوز هزاران سخن ناگفته‌ با هم داشتیم که‌ قبل از گفتن، تو همه‌ را عمل کردی و رفتی.
سفرت به‌ خیر رفیق همیشه‌ مسافرم.
سفرت به‌ خیر " هوال " ***

زن عورت است، و هنگامی‌ كه از خانه بيرون می‌رود شيطان او را زينت و آرايش می‌دهد، و نزديكترين جا به خدايش درون خانه‌اش می‌باشد.(1)/از امام جعفرصادق سوال شد هنگامی که زن مردی حائض شدآایا او می تواند با زنش همخوابگی کند؟ حضرت فرمودند:هرچیزی غیر از فرج اشکالی ندارد و سپس حضرت فرمودند به درستی که زن وسیله خوشی و بازیچه مرد است.(2)/پیامبر فرمود:زن پارسا مانند کلاغ اعصم (کلاغی که یک پایش سفید است) نایاب است./(3)/پیامبر فرمود: زن را برای فرا گرفتن نیکی ها بزنید(4)/»زنان به دلیل ضعف عقل و ادراک جزئیات ومیل به زینت های دنیا حقا و عدلا در حکم حیوان هستند. و اغلبشان سیرت چهار پایان دارند. و لی به ان ها صورت انسان داده شده تا مردان از مصاحبت با ان ها متنفر نشوند. و در شرع مطهر مردان در احکام،مثل طلاق و نشوز(نافرمانی زن از شوهر) بر زنان چیرگی داده شده اند.(5)

1-گفته پیامبر اسلام به نقل از عبداله بن عمر صحيح. الترمذي وابن خزيمة، وابن حبان
2-فروع کافی-رهنمودهای چهارده معصوم،آداب زناشویی، برگ 99
3-نهج الفصاحه،ابوالقاسم پاینده،تهران،آیت اله مشکینی ،ازدوارج در اسلام برگ 153
4-نکاح المستدرک،باب 67،خبر شماره 4
5-حاج ملا هادی سبزواری


Category: | 2 Comments


جمهوری اسلامی ایران علاوه بر نقص و پایمال نمودن نسل اول و دوم حقوق بشر در کردستان به طور مکرر نسل سوم حقوق انسانی یعنی حقوق جمعی: حق توسعه، حق صلح، حق محیط زیست سالم مردمان این اقلیم را نیز نقض و مورد چپاول و تاراج قرار داده است.
یکی دیگر از جلوه‌های طبیعی مناطق کردنشین که هم‌اکنون آماج سیاست آنها قرار گرفته است کوهستان‌های پوشیده از جنگل آن می‌باشد. که به اعتقاد بسیاری از اکولوژیست‌ها، جنگل‌های قرار گرفته در رشته کوههای زاگرس و دامنه‌های آن یکی از اکوسیستم‌های بکر و بی‌نظیر منطقه می‌باشد که گستره‌ی آن از اطراف دریاچه ارومیه آغاز و تا کوههای لرستان امتداد می‌یابد که ۵ الی ۶ میلیون هکتار پوشش جنگلی است. این بیشه‌زارها و کوهستان‌های پوشیده از درخت و درختچه علاوه بر تأثیرات مثبت آب و هوایی، نقش با اهمیتی هم در جذب توریست و ایجاد درآمد برای منطقه و ساکنین آن دارد. همچنین به‌غیر از شیره "ون" در تولید آدامس طبیعی، در صنایع کاغذ و چوب و کبریت‌سازی و...هم کارایی دارد. از خصوصیات مهم دیگر این پوشش‌های جنگلی پتانسیل رشد و نشونمای سریع و گسترده آن می‌باشد اما به دلایل متعدد از جمله آتش‌سوزی‌های مرموز در طول سالیان اخیر متأسفانه درصد تخریب و نابودی جنگلها به مراتب وسیعتر از توسعه‌ی آن بوده است. بطوری که همه ساله مساحت وسیعی از جنگلها در شعله‌های مهیب آتش فرو می‌رود. به عنوان مثال طبق گزارش منابع طبیعی شهرستان مریوان در سال ۱٣٨۵ بر اثر ۴۷ مورد آتش‌سوزی در جنگلهای مریوان و سروآباد، ۱۲٣ هکتار از جنگلهای طبیعی این منطقه در آتش سوخته است و در سال ٨۶ طبق بیانیه‌ی مشترک سازمانهای جامعه مدنی مریوان بیش از ۲۵۰۰ هکتار از جنگلها در آن شهرستان در آتش سوخته و این روند در سالهای بعدی همچنان سیر صعودی داشته است. به طوری که در طول کمتر از ۴ ماه گذشته بیش از ۱۱۰ مورد و در نیمه دوم تیرماه امسال بیش از ٣۷ مورد آتش‌سوزی روی داده است. در یک نمونه آن در منطقه دالاهو ۲۰ هکتار از جنگل‌های شهرستان دالاهو خاکستر شده است.
از سوی دیگر بنابر نظر کارشناسان محیط زیست تأثیرات درازمدت آتش بر اکوسیستم بسیار مخرب و ماندگار است و باعث فرسایش خاک، جاری گشتن سیلابهای ویرانگر، افزایش گرد و غبار، ممانعت در رویش گیاهان و زیست جانداران و آمیختگی انواع نباتات و حرکت مواد معدنی و ... می‌گردد.
نیروهای نظامی جمهوری اسلامی و عوامل مرتبط با آنان طی چند سال گذشته و چند ماه اخیر در مقیاسی وسیع جنگلهای مناطق مریوان، سروآباد، ملکشاهی ایلام، دالاهو، پاوه، نوسود، اورامان، سنندج، ‘گیلان غرب، بوکان، تکاب و ... را همزمان با لشکرکشی به مرزهای حکومت اقلیم کردستان و حملات توپخانه‌ای به مناطق روستایی آن به آتش کشیده‌اند.
عارف نادری 

Category: | 2 Comments