بر روی ما نگاه خدا خنده می زند،
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم.
زیرا چو زاهدان سیه كار خرقه پوش،
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم.
زیرا چو زاهدان سیه كار خرقه پوش،
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود،
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا.
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا.
نام خدا نبردن از آن به كه زیر لب،
بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا.
بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا.
ما را چه غم كه شیخ شبی در میان جمع،
بر رویمان ببست به شادی در بهشت.
بر رویمان ببست به شادی در بهشت.
او می گشاید … او كه به لطف و صفای خویش،
گوئی كه خاك طینت ما را ز غم سرشت.
گوئی كه خاك طینت ما را ز غم سرشت.
طوفان طعنه، خنده ی ما را ز لب نشست،
كوهیم و در میانه ی دریا نشسته ایم.
كوهیم و در میانه ی دریا نشسته ایم.
چون سینه جای گوهر یكتای راستیست،
زین رو بموج حادثه تنها نشسته ایم.
زین رو بموج حادثه تنها نشسته ایم.
مائیم … ما كه طعنه زاهد شنیده ایم،
مائیم … ما كه جامه تقوی دریده ایم؛
مائیم … ما كه جامه تقوی دریده ایم؛
زیرا درون جامه بجز پیكر فریب،
زین راهیان راه حقیقت ندیده ایم!
زین راهیان راه حقیقت ندیده ایم!
آن آتشی كه در دل ما شعله می كشید،
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود؛
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود؛
دیگر بما كه سوخته ایم از شرار عشق،
نام گناهكاره رسوا! نداده بود.
نام گناهكاره رسوا! نداده بود.
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان،
در گوش هم حكایت عشق مدام ما.
در گوش هم حكایت عشق مدام ما.
“هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما
ثبت است در جریده عالم دوام ما
Category:
فرهنگی
| 0
Comments
0 comments to “!نام فروغ را به بهانۀ این شعر از لیست کتاب شاعران معاصر حذف کردند”
Post a Comment