Subscribe RSS

اعضای مجلس خبرگان که توسط انتخابات آزاد , مستقیما" توسط مردم برگزیده میشوند ؛ بر اساس اصل 107 قانون اساسی باید پس از مرگ خمینی , رهبر را تعیین کنند.اعضای خبرگان باید درباره همه فقهاء واجد شرایط مذکور در اصول 5 و 109 ,بررسی و مشورت ‌کنند تا هر گاه یکی از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل 109 تشخیص دادند او را به رهبری انتخاب کنند.حال آنکه آقای خامنه ای هیچکدام از شرایط لازم برای اخذ مقام رهبری را بر اساس قانون مورد تایید آقای خمینی دارا نبودند.ایشان نه فقیه جامع الشرایط بودند و نه آگاه به مسائل سیاسی و اجتماعی و همچنین در بین مردم از مقبولیت قابل توجهی برای بدست آوردن این مقام برخوردار نبوده و نیستند.ایشان بعد از رسیدن به قدرت چون بخوبی از ضعفهای خویش آگاه بودند هندسه انقلاب و قانون اساسی را به تدریج تغییر داده و قدرت نامحدودی را برای خود در قانون اساسی تعریف نمودند و تا بدانجا پیش رفتند که نمایندگان شورای نگهبان و مجلس خبرگان و صداوسیما و... ,همه از دست نشاندگان مستقیم شخص ایشان هستند و در این راستا هیچ گونه تغییری را که در این 20 ساله در هندسه نظام و قانون اساسی که آقای خمینی تعیین کننده آن بوده برنتافته و در آخرین سخنرانی خود به تمام کسانی که بهر صورتی میخواهند این هندسه را که آقای خامنه ای مصونیتش را در لوای آن می یابد, تغییر دهند,شدیدا" هشدار میدهد.کلام آخر آنکه این قانون اساسی هرگز آن قانون اساسی نیست که مردم ایران 30 سال قبل با 75% آراء به آن رای دادند.آقای خامنه ای برای اثبات مقبولیت خود باید این قانون اساسی تغییر یافته را به رفراندوم بگذارد تا مردم تعیین کنند که آیا با این قانون اساسی تغییر یافته موافق هستند یا خیر؟

Category: | 3 Comments


ضرغامی عصر دیروز در فرودگاه بندرعباس در جمع خبرنگاران با رد پایان یافتن برنامه های مناظره از صدا و سیما تاكید كرد: برنامه های مناظره برای آگاهی بخشی و رفع چالش ها و كمبود ها در جامعه تهیه و پخش می شود!!
در اینجا سوالی که مطرح میگردد این است که چرا جناب ضرغامی و دولت کودتا هنوز به سوالات مطرح گردیده از سوی آقایان علی مطهری و جواد اطاعت در مناظراتشان در اوایل بهمن ماه پاسخی قانع کننده , در جهت روشن شدن اذهان ملت ایران , نداده اند و کماکان ایشان و حکومت اقتدارگرا بر سیاست پاک کردن صورت مسئله اهتمام می ورزند.ضرغامی در ادامه افزود: نخبگان نباید مناظره ها را میدانی برای زور آزمایی و وزن كشی نگاه كنند.مناظره ها در چهارچوب تعیین شده و در بخش های مختلف، در راستای دغدغه های مردم ادامه می یابد.مسئله اساسی این است که این چهارچوبها , که مشخصا" دیکته هایی از بیت رهبری و شخص ولی فقیه و اقتدارگرایان بوده و عموما" برعلیه منافع ملی و مردم و کشور میباشد را اگر افراد منتقد دولت نخواهند در مناظراتشان رعایت کنند پس از اساس این مناظرات راهی غلط و تنها خرج کردن بیت المال است و چه بسا هدف اصلی آن مشغول نگاه داشتن اذهان عمومی و حتی انحراف اذهان از مسائل اصلی جاری در کشور است.باشد روزی که آزادی بیان در کشور برسمیت شناخته شده و یکی از ارکان لازم الاجرا شود.

عکس از جام جم آنلاین

Category: | 2 Comments

 

عطش قدرت در خامنه ای سیری ناپذیر است.به همان گونه که در فرعون این عطش پایانی نداشت. و اینک با گذشت 20 سال از جلوس بر تاج و تخت فرعونیش و با تکیه زدن بر ثروت و اقتصاد عظیم ایران و به گروگان گرفتن بهترین نخبگان سیاسی و اقتصادی , علمی و فرهنگی و فعالین سیاسی و روزنامه نگارانمان, جز با کرنش به مقام فرعونی که برای خود قائل است,به کمتر از آن رضایت نمی دهد.امروز یکبار دیگر, این مقام فرعونی خواستار روشن شدن موضع مخالفان و مرزبندی شفاف و صریح آنان با "به اصطلاح ایشان" دشمنان نظام شدند.خامنه ای در دیدار با آقای رفسنجانی و اعضای مجلس خبرگان،صبح امروز ششم اسفند, در تشریح علت تکرار مکرر ضرورت بصیرت خواص, به غفلت برخی خواص در دوران مشروطه اشاره کرد وگفت: در آن هنگام ماهیت حقیقی توطئه های غربزده ها کشف نشد! و آن انحراف اساسی به وجود آمد! اما این اشتباه نباید تکرار شود.خامنه ای همچنین با تشکر از اعضای خبرگان و رفسنجانی ابراز امیدواری کرد که تلاش های آنها مورد رضایت پروردگار قرار گیرد!

کارتون از نیک آهنگ کوثر

Category: | 4 Comments

دیروز دوم اسفند , روز جهانی زبان مادری بود.روز عزیزی برای من که کرد هستم .برای هموطن بلوچ و عرب و آذری و گیلکی من هم روز عزیزی است.انتظار هیچ نوع جشن و بزرگداشتی را برای این روز , از طرف رژیم نداشتیم , که اگر این چنین بود باید حتما" و در اولین فرصت به یک روانشناس مراجعه میکردیم! اما انتظار یک چیز را هم نداشتیم.انتظار هدیه ای خونین را هم از اینان نداشتیم.چرا باید این رژیم خونریز, در چنین روز عزیزی , نهایت قصاوت و زشتی و ددمنشی خود را به ما ثابت کند؟ آیا 31 سال برای اثبات این ددمنشی شان به ما کافی نیست؟وقتی روزت را با خبر اعدام همشهریت "مختار قوامی" آغازکنی که به دروغ به محاربه محکوم شده است.و یا آن هموطن بلوچت "دادالله مراد زهی" که او هم چوب همین بی عدالتی را بر تن خود دید و جان در این بی عدالتی داد.با اینحال باز خوشحالم که چند تن از فعالین سیاسی آذری زبان را در همین روز آزاد کرده اند.و هنوز ذهنم درگیر این سوال است که : مظلومیت, مضلومیت , مذلومیت , کدامشان مال من است؟
 منابع:
http://rdekurdistan.blogsky.com/1388/12/03/post-13
http://rdekurdistan.blogsky.com/1388/12/03/post-16
 عکس بالا از سوران امینی از sorankurd.mihanblog.com

 

  
دولتمردان کمی درجامعه بگونه ای پنهان سری بزنید واین کودکان مورد بهره کشی قرارگرفته وبی امید وآینده رااز نزدیک ببینید. اینها فرزندان یک کشور ثروتمند هستند, کشوری که با دارا بودن 11% از کل ذخایر نفت جهان ,دومین کشورنفت خیز جهان است و از لحاظ ذخایر گاز طبیعی نیز رتبه دوم را داراست, کشوری که افرادش باتوجه به مساحت ومنابع طبیعی وشرایط کم نظیر آب و هوایی میبایستی که مردمش دررفاهی کامل بسر ببرند.
حل مشکل کودکان کاردرایران همانند دیگرچالش ها بایستی به روش های علمی وزیربنایی حل شود و با پرداخت صدقه ونذرونیاز و کارهای خیرانه ونیکوکارانه حل نمی شوند..
کودکان کار ازجمله قربانیان یک جامعه بیمار وتبعیض  آلود و وبیگانه با عدالت اجتماعی و اقتصادی و "رانت خواران به فکر خود" هستند.
کودکان کار رادریابید


 
در قانون کار ایران مطابق قوانین سازمان جهانی کار (ILO) کار کودکان زیر 15 سال ممنوع بوده و کار نوجوانان 15 تا 18 سال نیز در شغلهای سخت و زیان آور مجاز نیست. با وجود این , آمارهای رسمی خبر از وجود هزاران کودک کار را میدهند.
نماینده سراب از معضل کودکان کار به عنوان یک آفت اجتماعی یاد کرد و اظهار داشت: بر اساس آمارهای موجود، یک میلیون و 300 هزار نفر از جمعیت کشور را کودکان کار تشکیل می دهند که به طور تقریبی 300 هزار نفر از آنان، کودکان دختر هستند.
نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس این آمار را تهدید کننده قلمداد کرد و افزود: اگر این تعداد کودک بدون فراگیری آموزشهای لازم به عنوان نیروی کار در جامعه فعالیت داشته باشند، سالها بعد با انبوهی از کودکان بیسواد و آموزش ندیده مواجه خواهیم شد.





با گذشت بیش از 31 سال از انقلابی که با وعدههای تساوی و برابری و احقاق حقوق برای همه ایرانیان و عدالت محوری میگذرد این مسئله نمود بیشتری پیدا میکند که آیا زمان 31 سال برای دولتمردان زمانی کافی نبود تا بتوانند جامعه را به تعالی و تساوی وعده داده شده در بهمن 57 , برساندند؟!
و آیا دولتمردان ایران اصولا" راه را به بیراهه نرفته اند؟چرا که اوضاع کنونی جامعه و گسترش فقر در ایران, بیانگر واقعیت های تلخی در مورد بی توجهی مسئولان به رسیدگی و رفع معضلهای جامعه و حتی فساد مالی آنان در موارد گوناگون است.

و هم اکنون در دهه چهارم انقلاب,مردم ایران با معزل دیگری دست بگریبانند.پدیده ای که تا بحال بطور خزنده میزیسته ولی با روی کار آمدن احمدی نژاد بطور عریان دست بر همه منابع اقتصادی انداخته ,که این بنوبه خود باعث به تحلیل رفتن روزافزون بخش خصوصی میشود و امکان رشد اقتصادی و مشارکت مردم را در اقتصاد میگیرد.
آیا باید منتظر کودکان کار بیشتری در آینده ای نزدیک باشیم؟؟

 

برگشتن مردم از میدان آزادی در اواسط سخنرانی در اعتراض به سخنان احمدی نژاد

http://www.youtube.com/watch?v=-DsWX3PXp6g

هزاران نفر از مردان و زنان ایران در حوادث پس از 
انتخابات دستگیر شدند. غالب این افراد بصورت گمنام 
در بازداشتگاههای مخفی نگهداری میشوند. 
اگرچه بسیاری از زندانیان نام و نشان دار آزاد شده اند،
اما اخبار واطلاعات موجود نشان میدهد که رژیم نامشروع
جمهوری اسلامی بیش از سیاسیون زندانی از زندانیان گمنام میترسد.
سوال این است که چرا چنین ترسی وجود سراسر کذب خامنه ای
را فرا گرفته است؟ جواب ساده است. کابوس بزرگ
رژیمهای استبدادی، جریان آزاد اطلاعات بین شهروندان جامعه است
و در چنین چارچوبی است که ترس و وحشت خامنه ای از
هموطنان گمنام و دربند معنی پیدا میکند. فرض کنیم
همین الان هزاران زندانی گمنام آزاد شوند. 
صدها حکایت از درنده خوئی و وحشی گری عمال خامنه ای 
به سینه دارند. به این ترتیب میلیونها اطلاعات از
سبعیت، شکنجه، تجاوز و ددمنشی های رژیم 
را به طرفه العینی تا اعماق روستاهای ایران 
بازگو خواهند کرد و این یعنی مرگ واقعی دیکتاتور
و نظام دیکتاتوری. کابوس بزرگ خامنه ای نه
دهها فعال سیاسی نام و نشان دار که هزاران
زندانی سیاسی گمنام اند که چون آزاد شوند 
کوس رسوائی دیکتاتور بر کوی و برزن نوازند.
به این ترتیب میتوان کابوس بزرگ شبهای 
خامنه ای را حدس زد: چهره های مردمی عادی
که در تلاش برای پس گرفتن رای به یغما 
رفته خود تا اعماق شکنجه گاههای رژیم رفته
و کراهت چهره جمهوری اسلامی را دیده اند
و بالقوه میتوانند به بزرگترین راویان 
قساوت امثال رادان و مرتضوی و حسین بازجو و
... تبدیل شوند. مشکل این است که یکی دو نفر هم نیستند
که با خیمه شب بازی تلویزیونی سروته قضیه را فراهم آورد.
هزاران نفرند که چون سرفراز از پشت نرده ها ظاهر شوند،
دنیائی اطلاعات نگفته را به خود به جامعه تزریق میکنند.
خامنه ای اگر چنین کابوسی ندارد چرا آزادشان نمیکند؟ 
مگر گناهی بزرگتر از زندانیان نام و نشان دار مرتکب شده اند؟
چنین کابوسی در مکنونات دیکتاتور برای همه مردان و زنان باشرف
و آزاده ایرانی هم پیامی دارد: اگر سرنگونی رژیم 
دیکتاتوری را طلب کرده ایم، پیروزی از مسیر تلاش برای
آزادی زندانیان سیاسی هموارتر است. یکپارچه و متحد
در آزادی زندانیان سیاسی گمنام بکوشیم و مظلومیت
آنها را با تمام وجود فریاد زنیم.